انواع «ما» در زبان عربی

کلمه ی «ما» در زبان عربی هشت معنی مختلف داره، ولی قبل از اینکه به معنی بپردازیم باید بدونیم این کلمه جزء کدوم یک از سه نوع کلمه (اسم، فعل، حرف) هست. جالبه بدونید که «ما» هم اسم هست، هم فعل است و هم حرف!!! به نمودار زیر توجه کنید:

اول «ما» رو در اسم بررسی میکنیم. پس باید بدونیم نکره هست یا معرفه.

«ما» اسم به دو قسمت تقسیم میشه: 1) ما معرفه (اسم موصول) 2) ما نکره (کل ما موجود)

«ما» معرفه

اسم موصول اسمی است که دو جمله ی مرتبط به هم رو به هم وصل میکنه مثلاً:

1) انسان تلاش میکند 2) انسان موفق میشود

انسانی که تلاش میکند موفق میشود

در فارسی حرف «که» این دو جمله رو به هم وصل کرد اما در عربی:

1) الانسان یجتهد 2) الانسان ینجح

إنسان الذی یتجهد ینجح

در عربی اسامی مانند الذی، التی و... این نقش رو انجام میدند که به دو دسته عام و خاص تقسیم میشند. خاص برای انسان به کار میره و عام برای غیر انسان.. حالا کلمه ی «ما» اسم موصول برای عام هست که معرفه است و دو جمله که درباره ی غیر انسان است رو به هم وصل میکنه مثلا:

1) اکتسبوا العلم 2) العلم ینفعکم

إکتسبوا علماً ما ینفعکم

در این جمله «ما» نقش همون «که» در فارسی رو داره اما چطوری از هفت ما دیگر تشخیصش بدیم؟؟؟؟

به همین راحتی.. هر وقت بعد اسم نکره «ما» اومد اون «ما» اسم موصوله

حالا سوال پیش میاد آیا ممکنه بعد از اسم معرفه ما بیاد و موصول باشه؟؟؟

جواب خیر! و دلیلش هم واضحه! وقتی ما از موصول استفاده مکنیم داریم راجع به یک اسم نکره توضیح میدیم وگرنه اسمی که برای ما معرفه باشه نیازی به توضیح نداره.

«ما» نکره

این حرف در فارسی به معنای «چیزی که» معنی میشه و در واقع یک چیز رو از بقیه چیز ها جدا میکنه برای همین بهش میگن کل ما موجود یعنی هرچیزی که وجود داره و در واقع مخفف شده ی «کلّما» هستش. مثلا:

إشرَح ما سمعتَ (به جای: إشرح کلما سمعتَ) = هرچه شنیدی توضیح بده

این «ما» اگر بر سر فعل و حرف میاد گاهی ممکنه با ما نافیه اشتباه بشه و کاملا مشابه هم هستند و باید از معنی جمله و موقعیتش تشخیصش داد. مثلاً:

(قُل ما سمعتَ) هم یعنی (آنچه شنیدی بگو) و هم یعنی (بگو نشنیدی) و هر دو تا معنی هم درست هستند.

فعل تعجب

حالا میرویم سراغ «ما» به عنوان فعل... ما در این جا معنای (چه...است) میباشد که در سه نقطه بین چه و است نود درصد اسم تفضیل میاد. در کتب درسی از این نوع ما استفاده شده اما نه ازتون پرسیده میشه و نه در قواعد اومده. ولی باید بتونید تشخیصش بدید تا متن های کتاب رو ترجمه کنید. این ما همییییشه اول جمله میاد و معمولا بعدش مضاف و مضافٌ الیه میاد که اکثرا مضاف اسم تفضیله و معمولا هم آخر جمله علامت تعجب میذارند مثلا:

ما أجمل الهواء الیوم! = چه هوای زیبایی!

ما أحسن کتاباً! = چه کتاب خوبی!

ما أروعة! = چه جالب!

«ما» نافیه

این «ما» رو در سال سوم راهنمایی درس الراعیة الصغیرة خوندید. قاعده اش هم خییییلی ساده است. هر موقع پشت سر فعل ماضی این «ما» بیاد فعل رو منفی میکنه مثلا رفت میشه نرفت، خورد میشه نخورد و... مثل:

ذهبَ ← ماذهبَ أکلَ ← ماأکلَ

البته در قرآن کریم جاهای زیادی دیده شده که این ما پشت فعل مضارع هم میاد و اون رو هم منفی میکنه؛ مثل «ولکن أکثرهم مایعلمون» اما در قواعد فصیح عربی امروزی این دستور از زبان حذف شده و فعل مضارع رو فقط و فقط «لا» منفی میکنه؛ البته نباید فراموش کنیم که در زبان عامیانه هم ما فعل مضارع رو منفی میکنه که به ما ربطی نداره.

گفتیم اگر «ما» بر سر فعل بیاد ممکنه ما نکره هم باشه به معنی (هر آنچه)؛ چاره ای نیست برای تشخیص این دوتا جز تمرین و مفهوم جمله.

«ما» إستفهام

استفهام در زبان عربی یعنی طلب فهم کردن که فارسیش میشه سوال کردن و مخفف «ماذا» هستش. ما استفهام یعنی ما پرسشی که معنی اش «چه چیز؟» است و جمله رو سوالی میکنه و و پشت هر سه نوع کلمه میاد قالبا اول جمله میاد و وقتی استفهام باشه آخر جمله علامت سوال میذارند مگر اینکه بخواند اذیتتون کنند و تشخیص رو با خودتون بذارند. به مثال های زیر توجه کنید:

ما إسمک؟ ← اسمت چیست؟

ما فی یدک؟ ← در دستت چیست؟

ما هذا؟ ← این چیست؟

ما تطلب منی؟ ← از من چه میخواهی؟

ما هو رأیک حول هذا المجال؟ ← نظر تو درباره ای این موضوع چیست؟

«ما» ناهیه

که نخوندید و نمیخونید و کم کاربرد هم هست و به دردتون نمیخوره ولی چند تا مثال میزنم براتون:

ماتقولوا = نگویید

ماتشربی = ننوش تو یک زن

ماتکن کافراً = کافر مباش

«ما» زمانیه

این ما هم مانند فعل تعجب در قواعد آورده نشده ولی در ترجمه ازتون میخواند. معنیش هم از اسمش معلومه! یعنی «مادامی که...» «تا زمانی که...» این ما معمولاً پشت فعل میاد یا بعد از فعل امر یا... به مثال توجه کنید تا مطلب دستگیرتون بشه:

فاتقّوا الله ما إستطعتم = تا زمانیکه (مادامیکه) توان دارید و میتوانید تقوای الهی پیشه کنید.

أنا أدرس ما أنجح فی الامتحانات = من تا زمانیکه که در امتحانات قبول بشم درس میخونم.

«ما» کافّه

این ما همیشه پس از حروف مشبهه بالفعل میاد و در تأکید بیشتر و بی شک حروف مشبهه تأثیر دارد. مثلا:

إنَّ اللهَ إلهٌ واحدٌ = همانا خدا، معبودی است یکتا.

إنّما الله اله واحدٌ = بدون شک خدا معبودی یکتا است.

کأنّما یرحلون إلی الموت = گویا بدون شک به سوی مرگ میروند.

باتشکر زیاد از پسر گلم سیامک عزیز که زحمت این مطلب رو برایم کشید . ممنون


موضوعات مرتبط: آموزش ، آموزش پایه سوم

تاريخ : چهارشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۱ | 2:36 | نویسنده : آمنه آقایی |
قبل از اینکه به سوالاتتون پاسخ بدهم باید بگویم که برای دانش آموزان خوبمون متاسفم که برای خودشون ارزش قائل نمیشوند و مدیریت کلاس رو به دوتا دانش آموز .... واگذار میکنند . وبهشون توصیه میکنم که در کنار درس خوندنشون اصول مدیریتی رو هم یاد بگیرند و به دوستان مزاحمشون اجازه ندهند که وقت باارزششون رو بگیرند .

اما سوالات شما در کلاس رفع اشکال که متاسفانه منجر به لغو کلاس شد با اذیت های دوست گرامیتون .

۱- در چه مواقعی از (ال) در اول اسم ها استفاده می کنیم ؟

۲- جمع فعل امر چگونه ساخته می شود؟

۳- صفت مطلق یعنی چه ؟

۴- فعل در ابتدای جمله چگونه می باشد؟

۵- روش ترجمه جملات فارسی به عربی .

۶- تعیین حرکت همزه در فعل امر

۷- فعل منفی

۸- فعل مستقبل

نمیدونم سوال دیگری هم بود یانه . از یکی از بچه ها رخواست کردم اگر سوال دیگری هم بوده است برایم بنویسد تا جواب بدهم . اما پاسخ به این سوالات :

 اینکه شما (ال) رو کجا استفاده می کنید زمانی است که کلمات معرفه و نکره رو یاد بگیرید . اما در حدّ خودتون ؛ زمانی که یک در ابتدای کلمه یا (ی ) در اخر کلمه داشته باشسد شما از تنوین استفاده می کنید و اگر نداشتید (ال ) می گذارید . در واقع اسمی که با (ال) می اید برای ما شناخته شده است و قبلا در موردش صحبت کرده ایم .

مثال : کبوتری را دیدم (یک کبوتر را دیدم ) .   رأیتُ حمامة ً .

         کبوتر را دیدم .  رأیتُ الحمامةَ .

یا  : مردی آمد .   جاء رجلٌ             /   مرد آمد  .     جاء الرجل

 

۲- جمع فعل امر

شما یاد گرفتید که فعل هایی رو که از آنها امر می سازید فعل مضارع مخاطب است و البته این فقط مربوط  به درس امسال شما است و گرنه ما از قعل غایب و متکلم هم می توانیم امر بسازیم .

ویاد گرفتید که چون بعد از حذف حرف مضارع حرکت فعل ما ساکن می باشد پس باید یک همزه در اول آن قرار دهید و باز هم باید بگویم در دبیرستان با ساخت فعل های امری اشنا می شوید که نیازی به آوردن همزه در ابتدای آنها نمی باشد .

اما در جمع گفتیم برای ساکن کردن (چون فعل امر حرکت حرف آخرش ساکن است) می بایست (ن) را از آخر آن حذف کنید ولی در جمع مذکر نه در جمع مونث . چرا که (ن ) در جمع مونث نشانه جمع است نه نشانه مرفوع بودن فعل . پس جمع امر به این شکل می شود :

  تذهبونَ ــــ>>> اِذهبوا                  تذهبنَ ـــــ>>>> اِذهبنَ 

 

۳- صفت مطلق همان صفت ساده در فارسی می باشد که در عربی بروزن فعیل ساخته می شود .

مثل : سمیع از سمع به معنای شنوا / علیم از علم به معنای دانا / قدیر از قدر به معنای توانا

 ۴- فعل در ابتدای جمله :

در فعل های مخاطب و متکلم ما مشکلی نداریم و فعل در هر کجا که قرار بگیرد طبق قرینه هایی که در جمله دارد صرف میشود . مثلا :

أیها الطالبان ! تنجحان فی الامتحان .   یا     تنجحان فی الامتحان أیها الطالبان !

و فرقی هم نمیکند که این فعل ماضی باشد یا مضارع یا مستقبل یا منفی ..

اما اگر فعل جمله ما فعل غایب بود به شرطی که :

در ابتدای جمله آمده باشد / بعد از آن انجام دهنده کار ما به شکل اسم ظاهر آمده باشد

به شکل مفرد آمده و در جنس با انجام دهنده خود مطابقت میکند . مثال :

ینجح ُ الطالبان فی الامتحان .

ینجحان فی الامتحان . در این دومی چون اسم الطالبان را به شکل اسم ظاهر نداریم بنابراین فعلمان را صرف میکنیم تا نشان دهیم که منظورمان همان دونفر مذکر میباشند.

واگر فعل بعد از اسمی بیاید که انجام دهنده کار است فعل ما صرف میشود . مثل :

الطالبان ینجحان فی الامتحان .

 

۵- روش ترجمه جملات فارسی به عربی :

برای این کار شما از دو روش میتوانید استفاده کنید .

روش اول اینکه جمله شما با اسم شروع شود که در این صورت چون هنوز با مبتدا و خبر اشنا نشده اید ما آنها را با نام نهاد و گزاره برایتان می اوریم . به این شکل که ابتدا نهاد را آورده و بعد کلمه یا کلماتی که جمله را کامل میکند . مثال :

دانش آموزان در کلاس هستند .

دانش آموزان میشود نهاد ؛  و درکلاس هستندجمله را کامل میکند . بنابراین :

  الطالبونَ فی الصف 

یا این عبارت :    خانم معلمها از مدسه خارج شدند .

انجام دهنده کار ما ؛ خانم معلمها هستند و خارج شدند جمله را کامل میکند . اما اینکه از کجا و در چه ساعتی ؟ توضیحات اضافه است . بنابراین :

المعلمات خرچنَ من المدرسة .

و روش دوم این است که شما فعل رو اول بیارید و بعد انجام دهنده کارتون رو . اون موقع باید اصول نوشتن صحیح فعل رو یعنی همون چیزهایی که راجع به فعل غایب توضیح دادیم رو رعایت کنید .  به عنوان مثال همین عبارت خانممعلم ها از مدرسه خارج شدند به این شکل میشود :

خرجَت المعلمات من المدرسة .

۶-  تعیین حرکت همزه امر

شما امسال هر فعل امری رو که بسازید یا ــِــ میگیرد یا ــُــ و در سال اول دبیرستان با فعلی اشنا میشوید که حرکت همزه امرش متفاوت از این دو است . اما برای امسال

نگاه به عین الفعلتون در مضارع میکنید . (عین الفعل حرف دوم از حروف اصلی است اما درمضارع بهش نگاه کنید نه درماضی چون ممکن است حرکتش با ماضیش تفاوت داشته باشد ) اگر ـــَـــِــــ بود حرکت همزه امر شما میشود ـــِــ و اگر ــُــبود حرکت همزه امر شما میشود ـــُــ

۷- فعل منفی

فعل ماضی با (ما ) و فعل مضارع با (لا) منفی میشوند . مثال : ماذهبتُ  / لا أذهبُ

 

۸- فعل مستقبل با آوردن (س /سوف) بر سر فعل مضارع (یادتون باشد فعل شما حتما باید مضارع باشد) ساخته میشود . و معنای اینده فارسی رو هم میدهد . سیذهب (خواهد رفت ) ستذهبون(خواهید رفت)

 


موضوعات مرتبط: آموزش ، آموزش پایه سوم

تاريخ : دوشنبه نوزدهم دی ۱۳۹۰ | 13:49 | نویسنده : آمنه آقایی |
تبسم جان . فعل امر دوبار توضیح کامل داده شده است . اونقدرها هم سخت نیست . به شرطی که افعال مضارع رو بلد باشی و اینکه بتونی فعل ها رو برای اسم ها و ضمایر متفاوت به کار ببری .

اما بازهم برای شما :

فعل امر رو شما پایه سومی های راهنمایی از فعل مضارع مخاطب می سازید .

مراحل اون :

۱- حذف حرف مضارع (ت)

۲- آوردن یک (ا) به جای (ت) . که البته در همه فعل ها همزه نمیاید . فقط درفعل هایی که بعد از حذف حرف مضارع فاء الفعل ساکن می باشند

۳- تعیین حرکت (ا) با توجه به حرف سوم مضارع که اگر حرف سوم ـــــــــَـــِــــ داشت (ا ) ـِــ میگیره و اگر ـــُـــ داشت (ا ) هم ـــُـــ میگیره .

ودر یک مورد هم فعل امر ما فتحه می گیرد که ان را درسال اول دبیرستان خواهید اموخت .

۴- ساکن کردن حرف اخر به جز جمع مونث مخاطب که به همون شکل یااقی میمونه . ساکن کردن در صیغه های مثنی و جمع مذکر مخاطب و مفرد مونث مخاطب با حذف (ن) می باشد .

در ضمن میدونی که فعل امر رو از مضارع مخاطب بایدبسازی . و دستوردادن هم هست . وقتی میگی :

اِذهب  یعنی برو . اِجلسی یعنی بنشین (تومونث) .

و همینطور مابقی


موضوعات مرتبط: آموزش پایه سوم

تاريخ : شنبه دهم دی ۱۳۹۰ | 22:54 | نویسنده : آمنه آقایی |
ملیکا خانم . هؤلاء و اولئک

این دوتا جمع اسم های اشاره (هذا، هذه ) و (ذلک ، تلک ) هتند که در کلاس اول راهنمایی  یاد گرفتید .

هؤلاء به معنی اینها برای اشاره به نزدیک و اولئک به معنی آنها برای اشاره به دور به کار می روند .

نکات مهم این است :

۱- این دو اسم اشاره فقط برای انسان ها به کار می روند و برای اشیاء نمیان .

۲- اگر اسم بعد از این دو (ال) داشته باشد این دوتا به شکل مفرد ترجمه میشوند .

مثال:

هؤلاء عالمونَ . اینها دانشمند هستند .        هؤلاء العالمون .....  این دانشمندان ....

هؤلاء اشجار غلط است چون گفتیم اسم های اشاره جمع فقط برای انسان ها به کار میروند .

و برای اشیائی که جمع بسته میشوند بدون در نظر گرفتن اینکه مذکر هستند یا مونث ، براشون اسم اشاره رو به شکل  مفرد و مونث میاریم . یعنی میگیم : تلک اشجار یا هذه اشجار .

ضمن اینکه هذه و تلک برای اسم های مفرد مونث هم به کار میروند .


موضوعات مرتبط: آموزش پایه اول ، آموزش پایه دوم ، آموزش پایه سوم

تاريخ : پنجشنبه دهم آذر ۱۳۹۰ | 18:53 | نویسنده : آمنه آقایی |
دوباره رسیدیم به اینکه چطوری میتونیم متن کتاب رو به گونه ای بخونیم که سوال برانگیز باشد . طوری که با این روش کارکردن مطلب برامون ماندگار بشه و هیچ وقت از یادمون نره .

درمتن درس۴کتاب سوم راهنمایی که مربوط به آموزش فعل امر است جملاتی است که قابل تأمل و تفکر است و میشه روشون به عنوان سوال فکر کرد واما این عبارات:

اُسجُن هؤلاء المتمردین . این عین عبارت کتاب است که معنیش میشه : این شورشیان را زندانی کن .

حالا  عبارت وسوال امتحانی میتونه این باشد : عبارات زیر راترجمه کنید .

اَسجُنُ هؤلاء المتمردین .        که معنیش میشه : این شورشیان را زندانی میکنم .

اَ سَجَنَ هؤلاء المتمردین ؟      معنای آن : آیا این شورشیان را زندانی کرد؟

توضیح اینکه چجوری به این جواب ها رسیدیم

درعبارت اول که مربوط به خود کتاب بود فعل به شکل امر است چون حرف اخر ساکن است .

درعبارت دوم فعل مضارع مخاطب است چون حرف  آخرش ضمه یا   ُ است و حرف (ا) هم که دراولش اومده باحرکت اَ است که میدونید افعال امر شما در ثلاثی مجرد یعنی فعل های سه حرفی یا اِ میگیره یااُ

درعبارت سوم اول اینکه بعد از ا  حرف س ساکن نیست و حرکت داره و دوم اینکه حرف آخر نه ساکن است نه مضموم و حرکتش فتحه یعنی   َ است . پس فعل ماضی است و همزه ای که در اول اومده کلمه پرسشی به معنای ایا است .

سوال بعدی میتونه این باشد درعبارت :

هم مشغولون بعبادة الله .

اول اینکه مونثش کنید .    جوابش : هنّ مشغولات بعبادة الله

دوم اینکه از کلمه مشغولون فعل امر بسازید که این یکی از سوالاتی است که ذهن رو درگیر میکنه که آیا اصلا میشه از این کلمه امر بسازیم . مسلما خیر . چرا که مشغولون بروزن مفعولون است و ما در بخش وزن کلمات گفتیم که اگر کلمه ای بروزن مفعول بود اسم است نه فعل . پس از اسم نمیتونیم فعل امر بسازیم و این سوال از ابتدا مشکل داشته و فقط برای درگیرکردن دانش اموز با آموخته های خودش اون هم در طی تدریس مناسب است .

بچه ها ! خواهشم این است که به کتاب درسیتون به شکل سوالات مطرح شده نگاه کنید و از هرقسمت حداقل دوتا سوال برا خودتون طرح کنید . سوالاتی که ذهن درگیر باشد .

                                                                     موفق باشید .


موضوعات مرتبط: آموزش پایه سوم ، نمونه سوال پایه سوم

تاريخ : چهارشنبه نهم آذر ۱۳۹۰ | 20:43 | نویسنده : آمنه آقایی |
سوالاتی که مبینا خانم کرده اند و شاید سوال خیلی از شماها هم باشد . من عین سوالات ایشون رو اینجا کپی میکنم . واگر هم درسوالات غلط املایی داشته باشند پایین صحیحش رو میارم . درپاسخ .

واما سوالات ایشون

سلام مجدد-مفرد اشداء-شدد-وسنوات سنه-اخوه جمع دیگرش اٍخوان است-مترادف صعب یسر است-چرا در ترجمه لا فائده می اوریم هیچ فائده ای چون بعد از اسم بعد از لا اگر منصوب باشد هیچ معنا می دهد-اگر ممکن هست به سوالاتم جواب دهید-1-چرا در ترجمه جمله هل تحب اللعب فی الصحراء آیا بازی در صحراءرادوست داری ترجمه می کنیم2-انزار (ز)به چه معناست3-ایا حروف الفبا مذکر ومونث دارد؟4-اگر ممکن هست بیشتر توضیح دهید که چه موقع کلمات با (ال)وچه موقع با تنوین می آید5-اسمهایی که بر وزن فعیل هستند را صفت مطلق می نامند یعنی چه؟6-چرا جمله یا ولدت عیسی را عیسی را بدنیا آورد ترجمه می کنیم -چرا نمی گوییم عیسی بدنیا آمد

- مفرد اشداء = شدید            مفرد سنوات =سنة         

-جمع أخ (برادر) = إخوان و إخوة است .

- مترادف صعب = عسر است به معنی سختی و یسر متضاد اون هست .

- درترجمه لا + اسم منصوب بعدش = حتما هیچ میاری چون لا دراینجا لای نفی جنس است .

- درجمله هل تحب اللعب ..... ؟ بازی میکنی ترجمه میکنیم چون باقرینه های قبلش این رومیفهمیم .داره به حضرت یوسف میگوید . اگر قبل و بعدش و یاحتی درجمله قرینه ای نداشتیم میتونیم هم به شکل دوست می دارد هم به شکل دوست میداری ترجمه کنیم .

- انذار به معنای هشداراست .

-حروف الفبا روتا اون جایی که من میدونم جزئمونث ها میارند .

- کلمات معمولا زمانی با ال می ایند که برای ما شناخته شده باشند .و البته این معمولا است . دربعضی از مواقع هم این معنا رو نمیده . هم چنان که تنوین دربرخی ازموارد معنای یک رو نمیده . وکلمه ای هم که با تنوین میاد به عنوان خبر هم میتونه باشه . بستگی به جمله دارد . بهتر است بخش نکات طلایی درترجمه و قواعد رو مطالعه کنید .

-اسم بروزن فعیل صفت مطلق است . یعنی همان صفات نسبی یا ساده ما در زبان فارسی

- جمله ولدت عیسی را به شکل عیسی را به دنیا اورد ترجمه می کنیم چون ولدت مونث است درحالی که عیسی مذکر است . پس عیسی نقش مفعول رو داره نه فاعل . و فاعل ضمیر مستتر هی است .

 


موضوعات مرتبط: آموزش پایه دوم ، آموزش پایه سوم

تاريخ : دوشنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۰ | 18:36 | نویسنده : آمنه آقایی |

اخوتی ! ........... فی السیارة . (رکب )

اخوتی! ........معا.(یلعب)


 فعل ماضی یا مضارع؟


 


  .سلام . اینها دقیقا عبارات یکی از دانش اموزان است که کپی کردم .

برای جمله اولی که رکب است فعل ماضی میاد و برای دومی که یلعب است فعل مضارع .

حالا چرا ؟

اگر در عبارات به ما نگفتند فعل ماضی یا مضارع باورید ما باید از روی شواهد بفهمیم که چگونه باید عمل کنیم .

اگر درپرانتز فعل را به همین شکل (رکب) داده بودند فعل ماضی میاید . واگر به شکل (یرکب ) یا به شکل (رکب __ِ__)داده بودند فع به شکل مضارع میاید . امیدوارم متوجه شده باشید .

در ضمن فعل را در این دوعبارت به شکل مخاطب میاریم . به خاطر علامت تعجبی که اورده و یکی از نشانه های جمله مخاطب می باشد .

و همینطور هم به شکل جمع مذکر چون اخوتی به معنی برادران می باشد. 

پس فعل ما در اولی میشود  : رکبتم

و در دومی مییشود : تلعبون 

 


 


موضوعات مرتبط: آموزش پایه دوم ، آموزش پایه سوم

تاريخ : چهارشنبه یازدهم آبان ۱۳۹۰ | 21:1 | نویسنده : آمنه آقایی |

یک جمع بندی کلی و شسته رفته از عربی سوم راهنمایی

1-      فعل ماضی :  14 صیغه  (6غایب / 6مخاطب /2متکلم ) و ساخت آنها :

         ریشه +  هیچی / الف / واو / ت/ تا / نَ / تَ / تما / تم / تِ / تما / تنّ / تُ / نا

 

2-      فعل مضارع : 14 صیغه (6غایب / 6مخاطب / 2 متکلم ) و ساخت آنها

حروف (أتین )  که بر سر فعل ماضی میاد و اون رو تبدیل به مضارع میکنه . اولی و دومی و سومی و ششمی (ی ) میگیره / سیزدهمی (أ ) میگیره / چهاردهمی (ن ) میگیره / بقیه شون (ت ) میگیرن .

و در آخرشون : هیچی / ان / ون / هیچی / ان / ن / هیچی / ان / ون / ین / ان / ن / هیچی / هیچی

 

3-      فعل ماضی منفی :

                         ما + فعل ماضی  

 

4-      فعل مضارع منفی :

                         لا + فعل مضارع

 

5-      فعل مستقبل :

                     س یا سوف + فعل مضارع

 

6-      کلمات پرسشی :

              مَن (چه کسی ) / ما (چه چیزی ) / این (کجا ) / ماذا ( چه چیزی ) که معمولا قبل از فعل میاید و نقش مفعول را دارد / لماذا (چرا ) / متی (چه وقت ) / کیف ( چگونه ) / هل ( آیا )/ أ ( آیا ) که هم در جمله پرسشی منفی می آید هم در جمله پرسشی مثبت برخلاف هل که فقط در جمله مثبت می اید مانند : أ تعلم آنّ الله رب العالمین ؟  یا   أ لا تعلم آنّ الله رب العالمین ؟ / بماذا ( با چه چیزی )  /

 

7-      وزن کلمات :

با پیدا کردن کلمات هم خانواده سه حرف مشترک را که به ترتیب در همه کلمات آمده پیدا کرده و با گذاردن سه حرف اصلی فعل  به جای آن سه حرف وزن کلمه به دست می آید و بر عکس عمل کردن باعث میشود که کلمه را به وزن خواسته شده ببرید . سه وزن فعیل و فاعل و مفعول  را به ترتیب صفت  مطلق / صفت فاعلی و صفت مفعولی می گویند .

 

8-      فعل امر :

    فعل امر مخاطب از فعل مضارع مخاطب ساخته شده و برای این کار

ü      حذف حرف مضارع از ابتدای فعل

ü      آوردن همزه (ا) به جای حرف مضارع

ü      ساکن کردن حرف آخر

ü      حذف نون رفع نشانه ساکن کردن فعل می باشد البته در امر

ü      ن از آخر فعل جمع مونث حذف نمیشود .

ü      اگر حرف مضارع را از اول فعل برداشتیم و توانستیم فعل را بخوانیم با حرکت خودش ، دیگر احتیاج به آوردن همزه نیست . مثل  :  تـُسَبِّحُ که امرآن میشود : سَبِّح

ü      مثال :  تذهبُ .... إ ذهب   /  تذهبین .... إذهبی

9-      ساخت فعل نهی :

   لا + فعل مضارع به همراه ساکن کردن حرف آخر که دقیقا مانند فعل امر ساکن میشود .

مثال :  تذهبین ... لا تذهبی   /  تذهبن ... لا تذهبن

 

10-  جمله اسمیه

جمله ای که با اسم شروع می شود  و دارای دو رکن مهم می باشد : مبتدا و خبر

 به اسمی که در ابتدا آمده مبتدا می گویند  و به کلمه ای که مبتدا را کامل می کند خبر گفته می شود .

خبر میتواند اسم / فعل / حرف و اسم باشد .

مبتدا و خبر مرفوع هستند . خبر از نوع حرف و اسم و خبر از نوع فعل ماضی و صیغه 6 و 12 مضارع محلا مرفوع می باشند .

مبتدا معمولا دارای (ال ) می باشد و خب معمولا با تنوین همراه است . مبتدا و خبر میتوانند جای خود را با یکدیگر عوض کنند البته تحت شرایطی . مثلا اینکه  خبر از کلمات پرسشی باشد مانند ما هذه ؟  یا اینکه مبتدا اسم  دارای تنوین باشد و خبر از نوع حرف و اسم باشد مثل : فی المحفظة قلمٌ .

 

 

11-  جمله فعلیه

جمله ای که با فعل شروع شده و  هر فعلی حتما فاعل دارد .

فاعل مانند مبتدا و خبر مرفوع می باشد . فاعل همیشه بعد از فعل می آید پس اگر قبل  از فعل قرار گرفت به آن فاعل نمی گوییم .

فاعل  ، اسمی است که در جواب ( کی ، چی ) می آید و باید بعد از فعل باشد . مانند : خرج ناصرٌ من البیت . خارج شد ، کی ؟ ناصر

علامت های آخر فعل ( ضمایر متصل رفعی ) فاعل به حساب می آیند . مانند تُ در وجدتُ

فعل میتواند مفعول  داشته باشد البته برخی از آن ها . مفعول کلمه ای است که در جواب چه چیزی را و چه کسی را می آید و حرکت آن  فتحه می باشد که به آن منصوب می گوییم .

مانند : سمعت فاطمة ُ کلامَ الحق  . فاطمه شنید . چی رو ؟ سخن را که میشه مفعول (کلامَ )

 

12-  جار و مجرور

که میتونه هم در جمله اسمیه بیاد هم در جمله فعلیه

جار یعنی حروفی که باعث میشن اسم بعد از آنها مجرور بشه و حرکت کسره رو بگیره . این حروف برای شما عبارتند از : ( مِن / فی / الی / ب / ل / حتی / عن / علی / ک / )  حتی به شرط اینکه بعدش اسم اومده باشد میشه حرف جر ./ اگر بعد از لِ ، ضمیر قرار بگیره به شکل  لَ خونده میشه مثل لَهم /

به اسم بعد از حروف جر ، مجرور به حرف جر می گویند .

به حرف جر و اسم بعد از آن ، روی هم ، جار و مجرور می گویند .

 

13-  مضاف الیه

اسمی که بعد از یک اسم دیگر آمده و در حقیقت با اسم قبل از خود یک ترکیب اضافی تشکیل می دهند . حرکت مضاف الیه مجرور است . برای تشخیص مضاف الیه کافی است حرکت کسره را از وسط دو اسم برداشته و با گذاشتن یک کاما (ویرگول ) و است در آخر جمله ببینید معنی می دهد یا نه . اگر معنی نداشت اسم دوم مضاف الیه است و حرکتش هم که کسره است .

مثل : تأمین معاش ِ   .... فراهم کردنِ وسایل زندگی  .... فراهم کردن ، وسایل زندگی است .. معنی نمی دهد پس معاش مضاف الیه است .

 

نکته ها :

1-      علامت های فعل ( ضمایر متصل رفعی ) ç فاعل هستند . مثل تَ در سمعتَ

2-      کلمات پرسشی مَن / ما / ... می توانند در نقش مبتدا / خبر یا مفعول بیایند .

3-      کلمات بر وزن فاعل / فعیل / مفعول .ç اسم هستند .

4-      جمله اسمیه ç مبتدا + خبر

5-      خبر اگر از نوع فعل باشد  حتما دارای فاعل است .

6-      جمله فعلیه ç  فعل + فاعل + مفعول + ....

7-      مضاف الیه می تواند بعد از فاعل / مبتدا / مفعول / مجرور به حرف جر بیاید . مانند :  اختُ محمدٍ ذهبت الی المکتبة  یعنی خواهر محمد رفت به کتابخانه . محمد در اینجا مضاف الیه است و اخت مبتدا .  یا  رأیتُ  محفظةَ التلمیذِ  یعنی کیف دانش آموز را دیدم . کیف مفعول است و دانش آموز مضاف الیه

8-      فاعل در صیغه های مفرد مذکر مخاطب / متکلم وحده و متکلم مع الغر فعل مضارع همیشه مستتر (مخفی ) است .

9-      نقش ضمایر متصل نصبی یا جری ( ه /هما / هم / ها / هما / هن / ک / کما / کم / ک / کما / کن / ی/ نا )

حرف  جر + ضمایر متصل ç ضمیر میشود مجرور به حرف جرو محلا مجرور  

اسم +  ضمیر متصل ç ضمیر میشود مضاف الیه و محلا مجرور

فعل + میر متصل ç ضمیر میشود مفعول و محلا منصوب  

 

10-  مواردی که اسم تنوین نمی گیرد ( تنوین ٌ   یا    ً   یا  ٍ   )

ü      اسم دارای (ال ) باشد مانند الطالب

ü      اسم شخص مونث حقیقی باشد مانند فاطمة

ü      اسم الله

ü      اسمی که به اسم بعد خود اضافه شده و در واقع مضاف است مانند معاش العائلة

ü      اسم هایی مثل یعقوب / یوسف / ایوب / ابلیس  و....

 

11-  کل + اسم دارای (ال ) çبه معنی همه  / کل +  اسم دارای تنوین  çبه معنی هر می باشد .

12-   لا + اسم منصوب ç در وعنا حتما هیچ را می آوریم مانند لا خوفَ به معنی هیچ ترسی

13-  فاعل همیشه بعد از فعل قرار می گیرد . البته ممکن است  یک یا چند کلمه با فعل فاصله داشته باشد یا بلافاصله بعد از فعل آمده باشد . ولی در هر حال بعد از فعل می باشد .

14-  مرفوعات :  ُ   ٌ   / مبتدا ، خبر ، فاعل

15-  منصوب   :  َ   ً   / مفعول

16-  مجرورات :  ِ    ٍ  / مجرور به حرف جر ، مضاف الیه

17-   اسم جمع مذکر سالم هر وقت با (ون ) آمد حتما مرفوع است . مانند : الناس ُ مشغولونَ بشراء ...  الناس ُ مبتدا و مرفوع / مشغولون : خبر از نوع اسم و مرفوع

18-  اسم مثنی هر وقت با (ان ) آمد حتما مرفوع است .

 

 

فکر کنم همه رو گفتم . حالا اگر چیزی جا افتاده خودتون اضافه کنید .

ای دادبرمن . فراموش کردم

تبدیل جمله اسمیه به فعلیه وبرعکس

یادتون باشد مبتدا و خبر (ازنوع فعل ) باید در جنس و تعداد با هم مطابقت کنند . مبتدا و خبر از نوع اسم در بعضی شرایط مثل هم  نیستند . مثلا اینکه خبر جامد باشد . یعنی از کلمه ای گرفته نشده باشد . مثل : هؤلاء اسوة فی الدرس .

واما در جمله فعلیه : فعلی که فاعلش بعدش اومده به شکل یک اسم ظاهر ، در جنس با فاعل خودش مطابقت میکنه اما در تعداد نه . مثل : رجعت التلمیذات

حالا تبدیل جمله فعلیه رو به اسمیه ببینید :

رجعت التلمیذات که اسمیه اون میشه : التلمیذات رجعن

 

مورد دیگه ای که یادم رفته بود:

پاسخ دادن به سوالات است :

برای مخاطب ها با متکلم و غایب ها رو باغایب جواب بدید . مخاطب مفرد رو با متکلم وحده و مخاطب مثنی و جمع رو با متکلم مع الغیر پاسخ بدید . غایب مفرد رو باغایب مفرد و غایب مثنی و جمع رو با غایب مثنی و جمع جواب بدید . مثال :

هل ذهبتَ الی المسجد؟ نعم ، ذهبتُ الی المسجد .

هل تذهبین الی المسجد؟ نعم، أذهبُ الی المسجد .

هل انتَ نادمٌ ؟ نعم ، أنا نادمٌ .

هل تذهبن الی المسجد؟ نعم، نذهبُ الی المسجد .

و........

 


موضوعات مرتبط: آموزش پایه سوم

تاريخ : چهارشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۰ | 0:11 | نویسنده : آمنه آقایی |
سلام .

بچه ها ! جمله بدأ التلامیذ بالرسم رو تو پایه اول راهنمایی یادتون است ؟ بچه ها شروع به کشیدن نقاشی کردند .


حالا ببینید که همین بدأ چجوری میشه ابتدأ یعنی شروع شد .

مبتدا :


بَدَأ َ به وزن افتعال ، مشهور میشه به ابتداء 

 

                              اِبتـَدَأ / یَبتـَدِأُ / ابتِداء ، بساز ازش مُبتدا 

 

                       جمله ای که ،از ابتدا ،شروع میشه با مبتدا ، جمله اسمیه میشه


خبر :


خبر ، خبر، خبردار

                         خبر میخواد مبتدا

                                    تا انتهایی باشه برای اون ابتدا


خوب ، بحث مبتدا و خبر رو قبلا توضیح داده بودم . اما اینم  یک مدل دیگش است . مبتدا در واقع اسمی است که شروع کننده جمله است . خبر هم کامل کننده اون است .

 

خبر میتونه به سه شکل در جمله بیاد .

1- اسم (مفرد ) مثل : الرجلُ صالحٌ . الإمرأتان ِ صالحتان ِ .

2- فعل ( جمله ) مثل : المعلمُ یعرفُ تلامیذه

3- حرف و اسم (شبه جمله ) مثل : القلمُ فی المحفظة ِ .

 


چیزی که برای شما الان دیگر خیلی مهم است اینه که کلمات شما باید حرکت

گذاری بشن (اعراب ) و مهمتر از همه حرکت حرف آخر است که نقش کلمه رو در

جمله براتون مشخص میکنه . یعنی شما از روی حرکت میتونید بگید این کلمه مبتدا

است یا خبر است یا فاعل یا مفعول یا....

اما نکته بعدی این است که در بحث خبر دو مورد رو توضیح ندادیم که یکی مربوط به

خبر از نوع جمله و اون یکی هم یک جورایی به سومی مربوط میشه . برای اینکه بعدا

هم تو دبیرستان یک موضوعاتی باشد برا اذیت کردن شما .

حالا به من بگید اعراب مبتدا و خبر چی است ؟

اگر مبتدا یا خبر اسم جمع مذکر یا مثنی باشند چجوری اعرابشون رو معلوم می کنیم ؟

مبتدایی که ال داره با اونی که ال نداره چه فرقی دارن ؟

اگر تو جمله آخری کلمه القلم ال نداشت جمله چطوری میومد و ده ها سوال دیگر



موضوعات مرتبط: آموزش پایه سوم

تاريخ : سه شنبه نوزدهم بهمن ۱۳۸۹ | 17:6 | نویسنده : آمنه آقایی |
سلام برو بچ . خوبید ؟

اما یک بار دیگر وزن کلمات رو یک شکل دیگر هم ببینید .

تو کتاب شما فقط ۳تا وزن رو اورده به اسم صفت فاعلی بروزن فاعل . صفت مفعولی بروزن مفعول . صفت مطلق بر وزن فعیل . اما کلمات برهر وزی میتونند در بیایند یاشما وزن اون کلمه ها رو پیدا کنید . حالا اول این شعرو ببینید . اینم امروز صبح به ذهنم اومد . گفته بودم که شعرها موقع نماز صبح میان تو ذهنم .

اما وزن کلمات :

                ترازو رو که می بینم                 یه یادی از وزن میکنم

                 کلمه ها تو ذهنم                     میان و میرن پشت هم

                   حامد و حمید و محمود              فاعل و فعیل و مفعول

                  اکبرو کبری ، کبیر                       اَفعلُ و فُعلیَ ، فعیل

                 مکتب و مجلِس ، باهم             مَفعَل و مَفعِل ، باهم

                    به ، به،به،ترازو رو                   وزنه های دقیق رو

                   به من بگید اون راز رو               سنگای وزنه ها رو

                  اون سه تا سنگ اصلی             اون سه تا حرف اصلی

                               فاءالفعلُ و عین الفعلُ و لام الفعل   

 

بله . اون سه تا سنگ اصلی که برا کشیدن به کارمیرود با سنگ های فرعشون که وزن اصلی رو هشون میده .

گفتیم که سه تا سنگ اصلی هستند : فای فعل . عین فعل . لام فعل که هر سه تا تو کلمه فعل وجود دارند . حالا فقط کافی است شما بر اساس همین سه تا حرف اصلی کلمه رو دربیارید و زیر هرکدوم از این سه تا بنویسید . بعد هرحرفی رو که اضافه است دقیقا تو همون جایی که از کلمه واقع شده به سه تا حرف ف. ع . ل بچسبونید تا وزن به دست بیاد . نگاه کنید

 

    مدرسة : سه تا حرف اصلی اون میشه درس

                    مـــــــــــد ر ســــــــــــــة

                   مـــــــــــفـعــلــــــــــــــة

فعل زیر درس قرار گرفت و حروف دیگر دقیقا در همون جاهای خودشون به فعل اضافه شدن . حالا برای عکسش هم دقیقا برخلاف عمل می کنید .

برای اینکه سه حرف اصلی رو در بیارید تا موقعی که هنوز خوب یاد نگرفتید میتونید کلمات هم خانواده اون کلمه رو پیدا کنید و سه تا حرفی رو که تو همه کلمات به ترتیب و پشت هم قرار گرفته دربیارید . این میشه سه حرف اصلی کلمه .

حالا وزن این کلمات رو هم در بیارید خودتون . می بخشید هان! زحمت نشه براتون؟

 

 معاملة / صدیق / صِداقة / مکتوب/ مأخوذ / مَنبَع / مصدَر/ مرجوعی/ مکاتبة/ اخراج/اجبار/ استکبار

 


موضوعات مرتبط: آموزش پایه سوم

تاريخ : جمعه هفتم آبان ۱۳۸۹ | 8:58 | نویسنده : آمنه آقایی |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.